سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با برادریِ خدایی است که [درخت] برادری به بار می نشیند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :1
کل بازدید :83910
تعداد کل یاداشته ها : 16
103/9/5
2:10 ص
موسیقی

ایام مبعث امسال بود که توفیق شد و رفتیم پابوس امام رضا(ع)، شب آخری بود که خیلی اتفاقی با موبایلم شروع کردم به فیلم گرفتن از صحن جامع و چراغونی ها. که یه دفعه ریحانه دوید و اومد جلوم و منم طبق بازیهای همیشگیمون شروع کردم به مصاحبه.
بجز اسم و فامیل که قبلا هم ازش پرسیده بودم بقیه ش رو فی البداهه پرسیدم و اونم فی البداهه جواب داد. (چیزایی مثل اسم و فامیل و از کجا و با چی اومدین و با چی بر می گردین - آخه ریحانه قطار کوپه ای رو خیلی بیشتر از این پردیسهای اتوبوسی دوست داره -) اما همینکه چند تا سوال دیگه پرسیدم بدجور خشکم زد و خودمم تعجب کردم.
آخه ماجراش اینه که همون روز صبح، برای اولین بار تو این سفر برده بودمش جلو ضریح. (چون معمولا جای همیشگی ما کنج گوهرشاده و اونم یا دوست پیدا میکنه و یا بدو بدو می کنه و کنار حوض میره.) وقتی گفتم بریم کنار ضریح، چون تصور خاصی از اونجا نداشت خیلی مایل نبود و بیشتر دوست داشت تو صحن باشه و بازی کنه. ولی وقتیکه جای همه تون خالی کنار ضریح رسید و براش یه چیزایی رو گفتم و بردمش جلو زیارت کنه، خیلی خوشش اومده بود. چند بار ازم خواست باز ببرمش بالا تا ضریح رو بگیره. آخرش هم گفتم خودت با آقا صحبت کن و دعاااا کن. داشتم برمیگشتم دیدم ظاهرا چشماش خیسه ولی فکر کردم شاید طبیعیه...
شب که فیلم ازش گرفتم و جواب داد فهمیدم که واقعا ارتباط برقرار کرده بود و گریه کرده بود. هنوزم میگه بازم بریم همونجا....


برا دیدن همون فیلم تو پیکو فایل، رو عکس زیر کلیک کنین.

فیلم ریحانه تو مشهد

فقط از خدا می خوام که ان شاء الله خودش لطف کنه و  اهل بیت(ع) هم، خودشون تو تربیت کمکمون کنن و گرنه خیلی سخته و می ترسم کم بذاریم و یا اشتباه عمل کنیم. اللهم ایاک نستعین...

پی نوشت:
- خدا رو شکر ریحانه بعد از چهار روز سخت بالاخره از بیمارستان مرخص شد، جهار روزی که خیلی برا همه مون سخت گذشت.

بستری شدن ریحانه تو بیمارستان

  غرفه اسباب بازی ریحانه تو بیمارستان :)  بستری شدن ریحانه تو بیمارستان

- تو این مدت خیلی از دوستان (سجاده ای پر از یاس، شلمچه، سلام بر عزیز دل حیدر، تولد دوباره، خاک، بهترین آرزوهایم تقدیم تو باد، آغازی بر پایان، طفل رباب، ابرار، گل نرگس مهدی فاطمه و ...) با تماس و پیامک های مکرر، پیگیر وضعیت ریحانه بودند و مامان و بابای ریحانه رو کمک و دلگرم کردند که از تک تکشون تشکر ویژه داریم. ایشالله خدا به خودشون و خانواده شون سلامتی دائم بده. همچنین از عزیزانی که تو پست قبلی لطف کردند و کامنت گذاشتند و دعااا کردند.
- متاسفانه کودکان مریض زیاد تو اون بیمارستان بستری بودند که حال و روز خانواده هاشون خیلی مناسب نبود. اگه زحمت بکشید و برا همه بیماران و مخصوصا کودکان بیمار یک حمد استشفا بخونین لطف بزرگی کردین...
- کانال ریحانه تو آپارات هم افتتاح شد. قراره ویدئوهای کودکانه اونجا نمایش داده بشه. لینک اون صفحه تو منوی سمت راست هست...


91/7/13::: 7:11 ع
نظر()
  

این روزها، روزهای خیلی سختیه...
دو سه روز آخر هفته گذشته قم بودیم. ریحانه هم خیلی خوشحال بود و فکر کنم بهش خیلی هم خوش گذشت ولی جمعه که بر می گشتیم خیلی حالش رو به راه نبود. حتی اون پسر عموها و پسر عمه هاش رو هم که دید خیلی باهاشون بازی نکرد.
شبش تا صبح سرفه میکرد و طقلی یه لحظه هم نتونست بخوابه. تا حالا چنین سابقه ای نداشت. خیلی اذیت شد. صبح که بردیمش دکتر، همینکه دکترش معاینه ش کرد گفت خیلی حالش بده و ببرید بیمارستان تا مجرای تنفسیش با دستگاه و ... بهتر بشه. اونجا هم همینکه معاینه ش کردند دستور بستری دادن... گریه‌آورگریه‌آورگریه‌آور
چیزی که همه مون ازش واهمه داشتیم...
تو بخش مراقبت های ویژه کودکان (آی سی یو) بستری شد و زیر دستگاه و نظر دکتر....
حال و روز درستی اصلا ندارم. اینم الان که اومدم خونه وسیله براشون ببرم نوشتم تا هر کی دید یه دعای ویژه برا همه مریضا و مخصوصا ریحانه ما بکنه تا خدا کمک کنه و ان شا ا.. زودتر برگرده خونه....
خیلی حالم بده...


اینم چند تا عکس همون سفر آخریمون به شهر قم

سفر قم ریحانه

سفر قم ریحانه

سفر قم ریحانه

بقیه عکسهای سفر قم رو اینجا ببینین.

دعااااااااا و سوره حمد برا ریحانه یادتون نره


91/7/10::: 12:47 ص
نظر()
  

چند وقت پیش رفته بودیم طالقان و طبیعت زیبای اون اطراف، جای همه دوستان خالی بود. ریحانه هم خیلی براش جالب بود. طبیعت زیبا و هوای پاکیزه. چند تا از عکسهای اون روز:

کنار سد طالقان - ریحانه عزیز

طبیعت طالقان - ریحانه به گاو خیره شده

طالقان (روستای اورازان) - ریحانه

بقیه عکسهای طالقان رو هم اینجا ببینین.


90/3/24::: 8:27 ع
نظر()
  

همونطور که تو پست قبلی گفتیم، شب تولد حضرت فاطمه(س)، برای ریحانه جشن مختصری گرفتیم. جای همه دوستان خالی بود. بابای ریحانه غروبی غافلگیرمون کرد و همین عکسی رو که طراحی کرده بود و تو پست قبلی زده بود رو بصورت بنر چاپ کرد و روی دیوار نصب کرد. خیلی قشنگ شده بود. ان شاء الله که ریحانه عزیزمون سالهای سال صحیح و سلامت باشه و از یاران آقا بشه. اینم چندتا عکس از جشن تولد سه سالگی ریحانه. بقیه عکسها رو هم می تونین تو آلبومش ببینین.

تولد ریحانه

تولد ریحانه

تولد ریحانه

این کیک رو هم خانم ساقی رضوان زحمت کشیدن و ظاهرا تو فتوشاپ پختند. دستشون درد نکنه.

کیک تولد ریحانه

بقیه عکسهای تولد سه سالگی دختر عزیزمون رو می تونین تو آلبومش ببینین.


90/3/8::: 12:19 ص
نظر()
  
  

دیروز عصر با ریحانه خونه بودم برا یه کاری پشت سیستم نشسته بودم و ریحانه هم برا خودش بازی می کرد، چند لحظه ای گذشت یه دفعه توجه کردم دیدم صدای بازی کردنش نمیاد. نگران شدم و سریع بلند شدم ببینم کجاست و چیکار میکنه؟ رفتم تو اتاق خشکم زد! بدون اینکه کسی بهش حرفی بزنه و به منم چیزی بگه رفته بود جانماز و چادرش رو برداشته بود و عروسکها و چندتا اسباب بازی هاش رو کنارش گذاشته بود و داشت نماز می خوند. نه کسی بهش گفته بود و نه کسی چادرش رو داده یا سرش کرده باشه... انقدر سرگرم بود که تا نزدیکش نشده بودم متوجه من نشده بود. حتی گوشیو برداشتم عکس بگیرم اولش ناراحت شد و سرش رو هم برگردوند که چرا خلوتش رو بهم زدم...

داشتم فکر میکردم که فطرت همه ی بچه ها پاک و خداییه. این ماییم که برا دل خودمون و پرکردن خلأهامون سر بچه ها خیلی چیزا رو میاریم و خیلی اشتباهات رو بهشون آموزش میدیم، کاش بتونیم همیشه فطرت پاکشون رو سمت خدا ببریم نه اینکه هرکاری که نتونستیم بکنیم و برامون عقده شده رو با بچه هامون تخلیه کنیم...

نماز خوندن ریحانه

نماز خوندن ریحانه

نماز خوندن ریحانه

نماز خوندن ریحانه

اینم یه سری از عکسهای ریحانه ی عزیزمون تو این سه سال، که با چادر انداخته... اگه بعضی عکسها خوب نشده برا اینه که باید دنباش بدویم تا بتونیم یه عکس درست ازش بگیریم.... :) اینجا رو کلیک کنین.


90/2/29::: 11:23 ص
نظر()
  
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ باسلام. وبلاگ ریحانه بروز شد. http://reyhaneh.parsiblog.com/